اکنون که در آستانه چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب سال ۱۳۵۷ قرار داریم، مسئله جانشین رهبری و یا انتخاب رهبر آینده همچنان از مهمترین و چالش برانگیزترین مسایلی است که ارتباط مستقیمی با آینده ایران و جایگاه ایران در معادلات منطقهای و جهانی دارد.
سیمای زاگرس // اسلام ذوالقدرپور : (۱۳۹۷/۰۳/۱۵) انتخاب جانشین و رهبر آینده جامعه اسلامی از زمان وفات ( حتی در آخرین روزهای حیات) پیامبر اسلام حضرت محمد(ص)، همواره یکی از مهمترین و چالش برانگیزتیرن رویدادهای جوامع اسلامی و امت اسلامی بوده است. چالش انتخاب جانشین رهبر که در همه کشورهای اسلامی با تنشها و درگیرهای خاصی نیز همراه بوده است، در نظام جمهوری اسلامی ایران با نوعی پیچیدگی خاص و البته با کمترین تنش ممکن تا کنون حل و فصل شده است .
یکی از مهمترین مؤلفههای، تثبیت، تقویت و استمرار نظام جمهوری اسلامی ایران طی حدود چهل سال اخیر را میتوان در حضور و اشراف یک رهبر کاریزماتیک و البته مدیر و مدبر نسبت به مسایل داخلی و بینالمللی در رأس نظام حکومتی ایران دانست.
رهبر جمهوری اسلامی ایران که عنوان و جایگاه ولایت فقیه را نیز دارند، یکی از ارکان بلامنازع کسب، حفظ، تقویت و نمایش قدرت ایران و بلکه مذهب تشیع و امت اسلامی در جهان طی ۴ دهه اخیر بودهاند.
مسئله مهم انتخاب جانشین رهبر یا رهبر بعدی، همواره طی چهار دهه گذشته و حتی زمانی که حضرت امام خمینی نیز در قید حیات بودند یکی از مهمترین و چالش برانگیزترین مباحث ایران در ابعاد سیاسی، اجتماعی، دینی و مذهبی و … بوده است.
افزایش قدرت ایران در دو سطح منطقهای و جهانی و به خصوص آسیای جنوب غربی که همراه با نمایش قدرت بلامنازع ایران در این منطقه مهم جهان بوده است را میتوان یکی از جلوههای راهبردی وجود و حضور یک رهبر قدرتمند و استراتژیست در رأس نظام حکومتی ایران دانست که تاکنون موجب برتری همهجانبه ایران نسبت به رقیبان منطقهای و جهانی بوده است.
انتخاب جانشین رهبری یا رهبر آینده از اهمیت بسیاری در چشمانداز آینده ایران و حتی منطقه برخوردار است.
یکم– انتخاب رهبر در نظام جمهوری اسلامی:
جایگاه رهبر ایران یا همان ولی فقیه در مسایل داخلی و بینالمللی چنان برجسته است که بسیاری از کارشناسان و نظریهپردازان جهان اسلام و حتی غرب، حضور رهبر قدرتمند، آگاه، دانشمند و محبوب ایران را عامل اصلی شکست سیاستهای غربی و عربی در مقابله با ایران معرفی مینمایند.
اکنون که در آستانه چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب سال ۱۳۵۷ قرار داریم، مسئله جانشین رهبری و یا انتخاب رهبر آینده همچنان از مهمترین و چالش برانگیزترین مسایلی است که ارتباط مستقیمی با آینده ایران و جایگاه ایران در معادلات منطقهای و جهانی دارد.
مجلس خبرگان رهبری که از ابتدای تشکیل، وظیفه بررسی شرایط و انتخاب جانشین حضرت امام خمینی را بر عهده داشتند، بعد از یک انتخاب جنجالی و نسبتاً ناموفق یعنی انتخاب آیتالله حسینعلی منتظری، سرانجام در سال ۱۳۶۸ و با رحلت امام خمینی، یکی از مهمترین و اثربخشترین تصمیمات خود را اتخاذ نموده و حضرت آیتالله سیدعلی خامنهای را به عنوان جانشین امام خمینی و رهبر نظام جمهوری اسلامی ایران انتخاب نمودند.
انتخاب دومین رهبر انقلاب ایران یعنی حضرت آیتالله خامنهای موجب شد تا علاوه بر تثبیت و تقویت نظام جمهوری اسلامی ایران، نیات، امیال و سیاستهای ذهنی و عملی رقیبان و دشمنان در مقابله با ایران، شکست خورده و بر اقتدار ایران افزوده گردد.
طی سالهای اخیر نیز موجهایی از اخبار و پیشبینیها در مورد آینده رهبری ایران و انتخاب رهبر آینده یا همان سومین رهبر ایران، همواره در سطح جامعه و رسانههای خارجی مطرح و بحث برانگیز بوده است.
رهبر معظم انقلاب نیز طی چند سال خیر به مسئله انتخاب رهبر آینده و به خصوص شرط انقلابی بودن ایشان اشاراتی نمودهاند. حضرت آیتالله خامنهای در دیدار اعضای مجلس خبرگان چهارم و در مورد شرایط حساس مجلس خبرگان پنجم، فرمودهاند: ((مجلس خبرگان باید انقلابی بماند، باید انقلابی فکر کند و انقلابی عمل بکند …، یکی این است که در انتخاب رهبر آینده، ملاحظه خدا را بکنید .احتمال اینکه این دورهای که تازه شروع خواهد شد، مبتلا بشود به این آزمایش، احتمال کمی نیست؛ آن وقتیکه بنا است رهبر انتخاب بشود، ملاحظات و رودربایستیها را کنار بگذارند، خدا را در نظر بگیرند)).۱
مسئله انتخاب جانشین رهبری در مجلس خبرگان رهبری نیز پیگیری شده و کمیتهای خاص مطابق اصول ۱۰۷ و ۱۰۹ قانون اساسی در این مجلس تشکیل شده است. آیتالله سیداحمد خاتمی در زمینه بررسی وضعیت جانشین یا جانشینان رهبری میگویند: (( بر اساس فرمایشات رهبر انقلاب اسلامی، مجلس باید در آستین خود ۱۰ جایگزین رهبری داشته باشد و این موضوع طی ۲۰ سال اخیر دنبال شده است به همین علت کمیتهای محرمانه در مورد تعیین اشخاصی که میتوانند شایسته مقام ولایت فقیه باشند، تلاش کرده است و فقط رهبر انقلاب اسلامی میتوانند به اطلاعات آن دسترسی داشته باشند)).۲
دوم– تغییر شرایط برخی گزینههای جانشین رهبری:
طی دو سال اخیر بسیاری از مؤلفههای سیاسی و اجتماعی انتخاب جانشین رهبری یا انتخاب رهبر سوم ایران دچار تغییرات اساسی شدهاند. تغییراتی که مهمترین آنها را میتوان: درگذشت ناگهانی آیتالله اکبر هاشمیرفسنجانی و بیماری شدید آیتالله سیدمحمود هاشمیشاهرودی دانست.
با توجه به مقالات سهگانه گذشته که از سال ۱۳۹۳ شروع به بررسی گزینههای جانشین رهبری نموده بودم، مقالههای: رهبر آینده ایران و جهان تشیع، کیست؟ ، انتخاب رهبر سوم و اهمیت مجلس خبرگان و گزینههای جدید برای انتخاب رهبر آینده ایران و جهان تشیع؟، میتوان گفت که شرایط انتخاب جانشین رهبری و بلکه شرایط گزینههای رهبری آینده دچار تغییرات مهمی شدهاند.
الف- درگذشت آیتالله هاشمیرفسنجانی:
درگذشت ناگهانی آیتالله هاشمیرفسنجانی را باید یکی از تأثیرگذارترین مؤلفههای تغییر در شرایط انتخاب رهبر سوم ایران قلمداد نمود، زیرا ایشان علیرغم سن بالای خود و کهولت سن، همچنان یکی از گزینههای احتمالی جانشینی رهبری قلمداد میشدند.
از سوی دیگر نباید فراموش نمود که رأی و لابی مورد حمایت آیتالله هاشمیرفسنجانی در مجلس خبرگان رهبری و سطح جامعه نیز دارای قدرت مناسبی بودند که با رحلت ایشان، محفل مورد حمایت و لابی سیاسی ایشان در مجلس خبرگان، بخش مهمی از جایگاه و قدرت خود را از دست دادند.
درگذشت آیتالله هاشمیرفسنجانی بر جایگاه و شرایط گزینههای احتمالی که در مقالات گذشته به آنها اشاره شده است، تأثیر بسیاری دارد. جایگاه و شرایط گزینههای جانشینی احتمالی رهبری مانند: حجتالاسلام سیدحسن خمینی، حجتالاسلام حسن روحانی و حتی حجتالاسلام علیاکبر ناطقنوری با رحلت آیتالله هاشمیرفسنجانی دچار تزلزل شدید شده و شانس این گزینهها به شدت کاهش یافته و بلکه قرار گرفتن نام ایشان در لیست جانشیان رهبری نیز بسیار سخت شده است.
ب- بیماری آیتالله سیدمحمود هاشمیشاهرودی:
بیماری شدید آیتالله هاشمیشاهرودی که طی مقالات گذشته همواره یکی از گزینههای اصلی جانشینی رهبری بودهاند، موجب شده است تا علاوه بر کاهش احتمال انتخاب ایشان به عنوان رهبر آینده ایران، شرایط جدیدی بر طیف اصولگرایان نیز حاکم گردد.
حضور آیتالله هاشمیشاهرودی در جمع اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام طی چند ماه اخیر که همراه با ضعف شدید جسمی و نشانههای بیماری شدید ایشان بود، نشان میدهد که این فقیه عالیقدر نیز مانند برخی مراجع عظام دیگر (آیتالله العظمی سیستانی، آیتالله وحید خراسانی، مکارمشیرازی، نوریهمدانی، جعفر سبحانی، یوسف صانعی و …) به علت کهولت سن و ناتوانی جسمی از لیست اصلی جانشینان رهبری خارج شده و شانس اصلی برای انتخاب به عنوان رهبر سوم ایران و جهان اسلام نخواهند بود.
علیرغم کنار گذاشتن آیتالله هاشمیشاهردی از لیست گزینههای اصلی رهبری، جایگاه کمنظیر سیاسی، اجتماعی، علمی، دینی و … بینالمللی ایشان را میتوان یکی از پشتوانههای انتخاب رهبر آینده در مجلس خبرگان رهبری، تثبیت موقعیت و حمایت از رهبر آینده ایران و جهان اسلام دانست.
سوم– شرایط داخلی و بینالمللی ایران:
شرایط داخلی و بینالمللی ایران طی سالهای اخیر و چشمانداز این شرایط برای سالهای آینده را میتوان یکی از مؤلفههای تأثیرگذار بر اهمیت انتخاب رهبر آینده ایران و جهان تشیع برشمرد.
اهمیت انتخاب جانشین رهبر انقلاب که گویا برای کشورهای غربی، امریکا و رقبای منطقهای ایران، تبدیل به یک مسئله اساسی با انواع پژوهشهای تاریخی و علمی و … شده است.
الف- شرایط داخلی ایران:
شرایط داخلی ایران که تحت تأثیر برخی نابسامانیهای اقتصادی و به خصوص بیکاری گسترده جوانان و تحصیلکردگان دانشگاهی قرار دارد، به شدت نسبت به مسئله انتخاب جانشین رهبری، واکنش نشان خواهد داد.
دولتهای دهم، یازدهم و دوازدهم طی نزدیک به یک دهه اخیر در بسیاری از مواقع سعی داشتهاند تا کمکاری یا ناتوانی خود در اداره امور کشور را به رهبری نظام جمهوری اسلامی ایران مربوط نموده و جایگاه رهبر را دچار خدشه نمایند!
این رویکرد در دولتهای یازدهم و دوازدهم به شدت ادامه داشته است که نمونه بارز آن را میتوان موضعگیریهای خاص دکتر حسن روحانی در موارد متعدد در مقابل رهنمودها و هشدارهای آیتالله خامنهای مشاهده نمود.
متهم ساختن رهبر انقلاب به سنگاندازی در روند مذاکرات هستهای و تلاش نهادهای تحت نظر ایشان برای لغو برجام را میتوان ازجمله جلوههای خاص حمله به رهبر در چند سال اخیر دانست.
یکی دیگر از شرایط حساس کشور را میتوان در اعتراضات اقتصادی و سپس آشوبگونه سال ۱۳۹۶ در شهرهای ایران دانست که تا حدودی به صورت سازمان یافته به جایگاه رهبری حمله نموده است. دولت دوازدهم به عنوان مسئول بسیاری از مشکلات کشور، در وقایع اعتراضی و آشوبی ۱۳۹۶ نیز سعی در متهم ساختن رهبر انقلاب به عنوان عامل مشکلات را داشتتند.
ب- شرایط بینالمللی:
در شرایط بینالمللی ایران نیز میتوان به رقابت یا حتی جنگ سرد ایران با غرب و به خصوص امریکا از یکسو و کشورهای عرب منطقه به سرکردگی عربستان از سوی دیگر اشاره نمود.
در چنین شرایطی است که وضعیت رهبر کنونی ایران و انتخاب رهبر آینده ایران برای کشورهای مختلف جهان از افغانستان، عراق، سوریه و عربستان گرفته تا امریکا و انگلیس و …، از اهمیت فراوانی برخوردار است.
نکته مهم اینکه سیاست تغییر رژیم ایران یا براندازی نظام جمهوری اسلامی که یکی از اهداف و آرزوهای امریکا، عربستان و برخی دیگر از دشمنان ایران است، در قالب انتخاب رهبر آینده و حتی تحت عنوان سیاست جدید تغییر رویکرد یا رفتار ایران نیز میتواند محقق شود و به همین خاطر است که انتخاب جانشین حضرت آیتالله خامنهای برای کشورهای رقیب و دشمن ایران از اهمیت بسیار فراوانی برخوردار است.
** با توجه به شرایط حساس ذکر شده، انتخاب رهبر آینده ایران که باید جانشین حضرت آیتالله خامنهای باشند، از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. زیرا رهبر کنونی ایران در شرایطی که منطقه آسیای جنوب غربی دچار انواع بحرانها و درگیریهای مختلف بوده است، توانستهاند ایران را با اشراف کامل به شرایط و سیاستهای منطقهای و جهانی، در وضعیت آرامش قرار داده و حتی موجب برتری سیاسی و … ایران و جهان تشیع در منطقه و جهان اسلام گردند.
با توجه به آنچه ذکر شد، گزینههای مطرح و دارای شانس برای انتخاب به عنوان رهبر آینده را میتوان؛ آیتالله سیدابراهیم رئیسی، آیتالله عبدالله جوادیآملی، آیتالله صادق آملیلاریجانی، آیتالله سیدهاشم حسینیبوشهری، آیتالله محمدجواد فاضللنکرانی، حجتالاسلام سیدحسن نصرالله، حجتالاسلام سیدحسن خمینی، حجتالاسلام سیدمحمد خاتمی، حجتالاسلام حسن روحانی دانست.
یکی از شخصیتهای خاص لیست کنونی گزینههای جانشینی رهبری را میتوان حسن روحانی دانست که بسیاری از دوستان ایشان سعی دارند تا با استناد به جایگاه ریاست جمهوری، جانشینی رهبری را نیز برای ایشان تثبیت(یا به قول برخی تحلیلگران، تصرف) نمایند. هرچند بحرانهای دو سال اخیر ریاست جمهوری ایشان و به خصوص نابسامانی شدید اقتصادی کشور موجب نارضایتی و ناامیدی شدید شهروندان از دکتر روحانی شده است، اما برخی محافل داخلی و حتی خارج از کشور، دوست دارند تا ایشان به عنوان جانشین رهبری ایران مطرح و انتخاب گردد.
بسیاری از دوستداران و در واقع مریدان و دوستان آقای دکتر روحانی، آرزو، نیت و تلاش دارند تا از ایشان به عنوان منجی ایران و جانشین بلامنازع رهبری نام ببرند. اینگونه فعالیتها را میتوان مشابه ابزار برخی سیاستهای غرب و به خصوص امریکا برای تغییر رژیم یا تغییر رویکرد و رفتار ایران قلمداد نمود که البته از سیاست تغییر رژیم به سوی تغییر رویکرد انقلاب، متمایل شده است.
از میان این لیست و بر اساس شرایط کنونی کشور و مجلس خبرگان رهبری، شخصیتهایی مانند: آیتالله سید ابراهیم رئیسی، آیتالله عبدالله جوادیآملی، آیتالله صادق آملیلاریجانی دارای شرایط بهتری برای جانشینی رهبری و انتخاب به عنوان رهبر آینده ایران هستند.
البته نباید فراموش نمود که شخصیتهایی مانند: سیدمحمد خاتمی و سیدحسن خمینی نیز دارای مقبولیت سیاسی و اجتماعی خاصی هستند که در صورت تغییر شرایط مجلس خبرگان از شانس خوبی برای جانشینی رهبری برخوردار میشوند.
به نظر میآید دوستان، رقیبان و دشمنان ایران در دو سطح منطقهای و جهانی به شدت پیگیر مسئله سلامتی رهبر معظم انقلاب و برخی از علما و بزرگان نظام جمهوری اسلامی ایران هستند تا بلکه بتوانند شرایط آینده ایران و به خصوص جانشین احتمالی رهبر معظم انقلاب را پیشبینی نمایند.
در نهایت باید متذکر شد، همانگونه که رهبر معظم انقلاب حضرت آیتالله خامنهای طی حدود دهه اخیر توانستهاند با اشراف کامل بر مسایل ایران و جهان، ایران را به قدرت برتر آسیای جنوب غربی تبدیل سازند، شرایط و تصمیم مجلس شورای خبرگان رهبری بار دیگر برای انتخاب رهبر آینده نیز میتواند در تداوم مسیر کنونی باشد.
منابع:
- پایگاهاطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله خامنهای – موسسه پژوهشی و فرهنگی انقلاب اسلامی. ۲۰/۱۲/۱۳۹۴، به آدرس http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=32587
- خبرگزاری فارس، ۱۴/۱۲/۱۳۹۵، به آدرس: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13951214000628